نقد و تحلیل داستان، بر اساس الگوی پاتریک مورگان (1)

ساخت وبلاگ

 

1.         سطح تحليل فردي: به نظر مورگان پديده هاي سياسي و به ويژه در نظام بين الملل توسط افراد بوجودمي آيد و لذا مهمترين فاكتور در تجزيه و تحليل اين پديده ها تحليل خصوصيات روحي و رواني افرادي است كه تصميم گيرنده مي باشند مثلاً در تحليل سياسي جنگ جهاني دوم بايد به بررسي مشخصات و ويژگيهاي افرادي همچون آدولف هيتلر، وينستون چرچيل، موسوليني، استالين و روزولت پرداخت زيرا آغازگران و ادامه دهندگان جنگ همين افراد بودند و چنانچه هر يك از اين افراد در آن مقطع زماني نبودند چه بسا كه جنگ جهاني آغاز نمي شد و يا به شكلي ديگر پايان مي يافت. در تحليل پديده هاي سياسي درون كشورها نيز همين قاعده جاري است. فرضاً اگر تحليلگر سياسي با بحران سياسي درون كشوري روبروست براي يافتن پاسخي به اين سوال ها كه عوامل بحران چيست؟ چگونه مهار خواهدشد؟ چه عواقبي خواهد داشت؟ بايد در مرحله نخست به بازيگران اصلي كشور و كساني كه در تصميم گيري ها بيشترين نقش را دارند بپردازد و خصوصيات و ويژگيهاي آنان را تحليل نمايد.

2.         سطح تحليل نهاد هاي تصميم گيري: از جمله فاكتورهايي كه در تحليل سياسي بايد به آن توجه داشت نهادهاي تصميم گيري است. هرچند تصميم گيرندگان افرادند اما همين افراد تصميمات خود را از طريق نهادها اعمال مي نمايند. مثلاً نمايندگان مجلس مي توانند در پذيرش و يا رد لايحه اي تصميم بگيرند و وزيري را استيضاح نمايند اما اين تصميمات در چهارچوب ساختارهاي حاكم بر مجلس است لذا تحليلگر سياسي بايد نهاد هاي تصميم گيري را نيز مورد تحليل قرار دهد. در زمينه اهميت تحليل نهادهاي تصميم گيرنده را نيز مورد تحليل قرار دهد. در زمينه اهميت تحليل نهادهاي تصميم گيرنده مي توان به نقش شوراي امنيت سازمان ملل اشاره نمود. براي تحليلگر سياسي كه مي خواهد روند تصميم گيري را در سازمان ملل تحليل نمايد آگاهي از ساختار شوراي امنيت موضوع حق وتو و نيز اعضاي ثابت و متغير آن ضرورت اجتناب ناپذير است در تحليل پديده هاي سياسي دورن كشورها نيز نهادهاي تصميم گيري از اهميت ويژه برخوردار است. مثلاً ميزان نظارات يا دخالت قوه مجريه تاثير مستقيم در روند تصميم گيري هيئت دولت دارد و در نظام‌هاي رياستي كه رئيس جمهور در يك تقسيم بندي نظام‌هاي سياسي را به سه دسته تقسيم نموده اند:

-          نظام‌هاي رياستي كه رئيس جمهور رئيس قوه مجريه است و با راي مردم انتخاب مي شود و در مقابل ملت و يا نمايندگان آنها پاسخگوست.

-          نظام‌هاي نيمه رياستي كه قوه مجريه بين رئيس جمهور و نخست وزير توزيع شده است مانند نظام سياسي فرانسه و جمهوري اسلامي (تااندازه اي)قبل از بازنگري در قانون اساسي.

-          نظام‌هاي پارلماني كه در آن مردم به نمايندگان احزاب راي مي دهند و حزبي كه بيشترين كرسي نمايندگي را در مجلس به دست آورد قدرت اجرايي را نيز به دست آورده است و رئيس آن حزب به عنوان نخست وزير برگزيده مي شود مانند نظام سياسي انگلستان، پاكستان و تركيه با راي مستقيم مردم انتخاب مي شود و نمايندگان نيز با راي مستقيم مردم برگزيده مي شوند معمولاً هر يك از دو قوه مجريه و مقننه به نحوي در كنترل ديگري موثر است و به موازات آن تصميم گيريهاي اين دو قوه در چهارچوبي مصالحه آميز انجام مي گيرد.

3.         سطح تحليل ملت كشوري: به نظر مورگان تصميمات افراد و نهادها در هر حال در واحد سياسي بنام كشور اتخاذ مي شود. بنابراين در تحليل سياسي بايد واحد كشور هم تحليل شود. به عنوان مثال منافع ملي در كشوري ممكن است صرفاً منافع اقتصادي باشد اما در كشور ديگري پرستيژ و اعتبار سياسي. تحليل روند تصميم گيري در هر يك از كشور ها به نوع تلقي و برداشت آنها از منافع ملي بستگي دارد. مثلاً آمريكا پس از تسخير لانه جاسوسي در تهران به دليل بي اعتبارشدن در صحنه بين الملل تصميم به دخالت نظامي و حمله به ايران گرفت در حالي كه هيچ گونه منافع اقتصادي براي آن متصور نبود و فقط پرستيژ و اعتبار بين المللي كه در آن زمان اولويت منافع ملي امريكا بود عامل اساسي اين تصميم بود.

4.         سطح تحليل الگو ها و مجمو عه هاي منطقه اي: در روند تحليل تصميم گيري هاي سياسي عامل ديگري كه بايد در تحليل به آن توجه شود الگوها و مجموعه هاي منطقه اي است. كشورها هر چند بر اساس منافع ملي تصميم گيرنده اند اما نبايد اين واقعيت را از نظر دور داشت كه تصميمات كشورها اغلب در چهارچوب الگوهاي منطقه اي يعني سازمانها و اتحاديه ها انجام مي گيرد. مثلاً كشورهاي حوزه خليج فارس شامل كويت، امارات، قطر، بحرين، عمان و عربستان تصميمات كلي خود را در چهارچوب شوراي همكاري خليج فارس اعمال مي نمايند و يا كشورهاي اروپاي غربي در چهارچوب اتحاديه اروپا تصميم گيريهاي نظامي اروپا و آمريكا در سازماني بنام "ناتو" شكل گرفته و اجرا مي شود. از اين رو گونه ديگري از تحليل به تحيل سازمانها و اتحاديه هاي منطقه اي مرتبط است و تحليل گر سياسي بايد به ساختار اين سازمانها و اتحاديه منطقه اي مرتبط است و تحليلگر سياسي بايد به ساختار اين سازمانها و اتحاديه ها آشنا باشد و مكانيزم هاي تصميم گيري را در آنها بشناسد تا امكان ارائه تحليل هاي منطبق با واقع داشته باشد.

5.         سطح تحليل نظام‌هاي بين الملل: آخرين سطح تحليل از ديدگاه مورگان تحليل نظام‌هاي بين الملل است براي تحليل گري كه مي خواهد از كنش و واكنش در روابط بين الملل آگاه باشد و تعامل كشورهاي مختلف را تجزيه و تحليل نمايد بايد توجه داشته باشد كه روابط بين كشورها و تصميمات در سطوح فرامليتي نمي تواند بدون لحاظ نظام حاكم بر روابط بين الملل باشد. فرضاً در نظام بين الملل پس از جنگ جهاني كه نظام دو قطبي  بود كليه كشور ها به دو گروه عمده تقسيم شده بودند گرو هي تحت عنوان كشور هاي محيطي بودند كه بازيگران اصلي در تعاملات بين المللي محسوب مي شدند و اكثريت كشورها كشورهاي پيرامون بودند كه به نحوي در حالت انفعالي روابط خود را تنظيم مي نمودند بر اين اساس تحليل روابط سياسي كشور هاي پيرامون با محيط و كشور هاي محيطي با پيرامون و نيز روابط كشورهاي محيط با يكديگر و كشورهاي پيراموني هم مستلزم آگاهي از ساختار و شيوه هاي تصميم گيري در نظام بين الملل مي باشد. در ذيل به شكلي كه كيفيت روابط بين كشورهاي محيطي و پيراموني را بيان مي كند توجه مي كنيم در نظام دو قطبي پس از جنگ جهاني دوم تا فروپاشي شوروي عموماً كشورها به سه گروه تقسيم بندي مي شوند كشور هاي جهان اول شامل آمريكا و چند كشور پيراموني آن، كشورهاي جهان دوم شامل شوروي و كشورهاي پيراموني و كشورهاي جهان سوم كه شامل اكثريت كشورهاي جهان بود كه استقلال خود را نيمه اول و دوم قرن بيستم كسب نمود و به نحوي بين يكي از دو بلوك نقسيم مي شدند.   ادامه دارد...

برگرفته از مقاله مفاهیم و تحلیل سیاسی


گزارش سوم.. دریافت اولین اثر...
ما را در سایت گزارش سوم.. دریافت اولین اثر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : medadciyah بازدید : 155 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 20:05