روزت مبارک، مادر!
- اصلا مگه میشه آدم رابطهش رو با مادرش قطع کنه؟ مادر، فرشتهای آسمانیه که دل انسانِ زمینی همیشه براش تنگ میشه.
این، حرفی است که من روزها و شبها، وقت و بیوقت با خودم تکرار میکنم یا شاید گاهی که حرفش پیش بیاید به دیگران میگویم؛ آدم حتی بعد از مردن هم نباید رابطهاش را با مادرش قطع کند.
گوشی را روشن میکنم و توی لیست مخاطبان، گزینه «عشق اولین و آخرین» را انتخاب میکنم و تصویر سبز رنگ دهنی گوشی تلفن را لمس میکنم. بوق اتصال تماس که توی گوشم میپیچد. عکس مادر در صفحه گوشی به من لبخند میزند. میبوسمش؛ چند بار. قلبم تندتر میزند. از شوق شنیدن صدای مادر، بغض میکنم. وقتی چند بار بوق تکرار میشود، صدای مادر میآید:
- الو!
میگویم: جان. الهی من فدایت شوم مامان. الهی همه دردهایی که کشیدی به جانم، عزیزترینم. سلام!
حالا دیگر به وضوح گریه میکنم. مثل همیشه صدای مادر را میان هقهقهایم میشنوم:
- سلام. الان نمیتونم به تلفن شما جواب بدم. لطفا پیغامتونو بذارین.
صدایش را خودم روی تلفن ذخیره کردم. به او گفته بودم: «مامان جان، وقتی زنگ میزنیم و شما خونه نیستین، دلمون میگیره و نگرانتون میشیم. لااقل بذارین صداتونو از توی گوشی بشنویم تا دلمون قرار بگیره.»
قبول کرده بود. از آن به بعد، وقتی زنگ میزدیم و نبود یا دستش بند بود، صدای ضبط شدهاش را میشنیدیم و دلمان آرام میگرفت؛ مثل حالا. شبیه الان که سالهاست صدای مادر را از توی گوشی میشنوم و اول یک دل سیر قربان- صدقهاش میروم. بعد حرفم را میزنم و آرام میشوم.
امروز با اینکه میدانم مادر نیست، زنگ زدم. در خیالم گفتم: «لابد رفته بیرون یا خونه همسایهها مولودیِ جشن روز مادر.»
کارش بیشتر همین بود، بعد از فوت خدا بیامرز، پدرم. دیگر خانه پناهش نمیداد. راضی هم نمیشد بیایدپیش ما. میگفت: «لذت مادر بزرگ بودن این است که بچهها و نوهها به دیدنش بروند.»
زنگ زدم. بوق اتصال تماس را وقتی شنیدم، گوشی را گذاشتم روی بلندگو. عکس مادر را غرق بوسه کردم و صورتم را به صورت خندانش چسباندم. به دلم آمد که مادر، آن موجود مقدس را زیارت میکنم. گوشی را چسباندم به قلبم. صدای مادر که آمد، بغضم ترکید. سلام کردم، ولی نتوانستم روز مادر را تبریک بگویم.
مادر داشت میگفت الان نمیتواند جواب تلفنم را بدهد و از من خواست پیغامم را بگذارم. من اما پیغامی نداشتم، جز هقهق گریه و اشک. مثل همیشه گفتم: « کاش بودی، مادر! دلم برات تنگ شده مامان. خیلی هوایی دیدنت هستم عشق من. هرچند قدر تو رو ندونستیم، اما اندازه این دنیا و اون دنیا دوستت دارم مامان. روزت مبارک!»
گزارش سوم.. دریافت اولین اثر...
ما را در سایت گزارش سوم.. دریافت اولین اثر دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : medadciyah بازدید : 149 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 20:05